♂♥♀فشفشه♂♥♀
چرت و پرتای دوتا دیوونه!!


دِلــَمــ میــگیــرَد...!

دلم میگرد از تمام ادمهای که
تسبیحایشان از دست نمی افتد
پولشان را خرج طواف پارچه های تبرکی میکنند
که یک "حاجی"در خطاب اول اسمشان..الصاق شود
گور پدر دستهای 5ساله پینه بسته ی مملکتمان
جای خدا در لباس احرامتان خالی...
لباس سیاه
برازنده ی محرمتان...
که یک محل را نذری میدهید
بی انکه بدانید نیازمندها ....
عزاداریتان قبول
که هم محلی هایتان از زعفران برنج نذریتان تعریف میکنند.
با تمام احترام به نماز های عقب نیافتاده ی شما
ترجیح میدهم جای نوحه
اهنگ یاس را در گوشم بگذارم.....

پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, 19:26نویسنده+حنان | |

نامه ای از یک مادر به فرزندش..!

نامه اي يك مادر به فرزندش

فرزند عزیزم:

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،

اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم

اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است

صبور باش و درکم کن

یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم...

وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن

وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی....

زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..روزی خود میفهمی

از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو

یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم

فرزند دلبندم،دوستت دارم.


[تصویر: 558605_400395180001310_296146353759527_1...7737_n.jpg] 

شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, 12:55نویسنده+حنان | |

مزیت های دختر بودن!

[تصویر: Dokhtar-Cartooni-www.smsfa_.org-.jpg] 
1 – هیچ وقت مجبور نیستی به تعدادموهای سرت بری خواستگاری . کافیه فقط یه ” بله ” کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه !
۲ – به سادگی آب خوردن می تونی چند تا پسر رو تو کوچه به جون هم بندازی ! روشش رو خود خانما بهتر می دونن ! پس نیازی به نوشتن نیست !
۳ – خوب می تونی نقش بازی کنی ، آنقدر زود همه چی رو می گیری که شش سال زودتر از اقایون به تکلیف می رسی !

۴ – بزرگترین پوئن : خیالت از بابت سربازی راحته ! صد سال سیاهم که دانشگاه قبول نشی ککتم نمی گزه !
۵ – تو اماکن عمومی با خیال راحت می تونی جیغ و داد راه بندازی چون به هر حال کی وجودشو داره که رو یه دختر صداشو و احیانا خدایی نکرده دستشو بلند کنه ؟!
۶ – در تاریخ جهان به زیرکی معروفی !!
۷ – می تونی هزار بار هم فیلم رومئو و ژولیت رو ببینی و باز گریه کنی !!
۸ – و مهم تر اینکه هیچ وقت از گریه کردنت خجالت نمی کشی !
۹ – بهشتم که زیر پای امثال شماست .
۱۰ – بیشتر از اقایون عمر می کنی ( از لحاظ علمی ثابت شده )
۱۱ – فقط تویی که می دونی بوی خاک بارون زده تو شبای پاییزی چه جوریه !
۱۲ – از قدیم گفتن : پشت هر مرد موفقی زنی باذکاوت بوده !
۱۳ – چند تا از جنگ های بزرگ تاریخ جهان به خاطر عشق شدید مردها به جنس تو بوده !
۱۴ – این یکی دیگه کاملا مستنده : باهوش ترین انسان دنیا یک زنه !
۱۵ – سال ها پیش یک زن ، با هوش و ذکاوتش یکی از مردان قدرتمند دنیا رو شکست داد ( شکست شرم اور فیلیپ ، پادشاه اسپانیا از الیزابت ، ملکه انگلستان ۱۵۳۳ – ۱۶۰۳ )
۱۶ – نماد الهه عشق ، زیبایی ، جنگ و عقلانیت در یونان باستان به شکل زنه .
۱۷ – یادت باشه که خداوند ، تمام جهان رو به خاطر برکت وجود یک زن افرید . ( خانم فاطمه زهرا )
۱۸ – می تونی در سکوت و فقط با طرز نگاهت حرف بزنی اگرچه شاید هیچ کدوم از اقایون معنیشو متوجه نشن .
۱۹ – سال ها پیش دختری ۱۸ ساله فرماندهی ارتش فرانسه رو بر عهده گرفت و اسمش رو در تاریخ جهان ماندگار کرد ( ژاندارک ) .
۲۰ – درهای کعبه تنها به روی یک زن باز شد .
۲۱ – سر ابوالهول مجسمه دانش و خرد به شکل زنه .
۲۲ – واقعا تا حالا هیچ مردی شب ها به اسمون نگاه کرده ؟
۲۳ – خیانت عشقی نمی تونی بکنی ( علم روانشناسی به این نتیجه رسیده که زن ها هرگز نمی تونن دو مرد رو همزمان و به یک شکل و اندازه دوست داشته باشن اما مردها چرا )
۲۴ – مجبور نیستی واسه اینکه یه نفر به خواهرت چپ نگاه کرده ، خون و خونریزی راه بندازی !!
۲۵ – بلدی چه طوری بدون اینکه زور بازویی لازم داشته باشی روی بقیه رو کم کنی ( با زبونت )
۲۶ – اگه زشت باشی ( که خیلی کم چنین چیزی پیش می یاد ) می تونی خودت رو با آرایش خوشگل کنی . اگه قدت کوتاهه می تونی کفش پاشنه دار بپوشی . اگه موهات کم پشته مسئله ای نیست چون روسری داری ( که البته این بعیده چون همه ی خانومها خوشگل میباشند ! )
۲۷ – در دنیا هرگز به اندازه ای که در حق تو اجحاف شده در حق موجود دیگه ای نشده با این حال امروزه زن ها رو در هر عرصه ای می بینیم : سیاست ، اقتصاد ، علم و حتی ورزش !
۲۸ – و غم انگیزترین مزیت اینه که روزی مادر می شی و به موجودی زندگی می بخشی .
۲۹ – چراغ هر خونه ای یک زنه !

سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, 1:51نویسنده+حنان | |

اِیــــ غَمـــ...!

 

ای غم! بگو از دست تو آخر کجا باید شدن

در گوشه ی میخانه هم ما را تو پیدا می کنی

دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, 17:52نویسنده+حنان | |

kiss

Wallpaper couple, love, kiss, man, woman

دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, 19:21نویسنده+حنان | |

یه شعر هویجوری!

صبوری می کنم شاید،به چشم خسته خــــواب آید

مگــــر در وادی رویا ، از او ردّی به خـــواب آید

خیال لعل شیرین، نرفت از سر به مِــی خواری

کجا درمان این مجنون ، به تلخی چون شــراب آید

هــــوای سجده گــــر دارم ، رخ او قبله گــــردانم

نمـــازی این چنین بــاطل ، در این مسجد ثواب آید

به قــــــرنی بعد هجرانش ، اگر میرم جـــوانمرگم

معـــاذالله دمـــی بی او ، به عمـــرم گر حساب آید

سفر تقدیـــر یارم بود ، ولی حرف از وفــا هم بود

نـــدانستم در این منـــزل ، همه نقشــی بــر آب آید

جـــوانی را هــــدر دادم ، دریغ از بخت گمــراهم

گمـــان بردم که با مهرش ، تب و تاب شبــــاب آید

خداونـــــدا گنــه کاری ، که این شد رسم دلــداری

نشد یک چشمه دل پیـــدا ، مگر در پـی سراب آید

چه رنجی از غزل بردم ، نه قـالب نیست بر دردم

که آنـــی شرح این غم را ، نیــــــاز صد کتاب آید

گــــذشت ایـّــام پر آبی ، به نهـرعــاشقی کــــــاوا

صبوری پیشه کن شاید ، به جــوی خشکت آب آید

پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, 12:16نویسنده+حنان | |

از مرگ نمیترسم...

از مرگ نمی‌ترسم

از این می‌ترسم که گلوله‌ها

حرمت حرف‌هایم را نگه ندارند

کاش می‌شد

در یک مناظره

یا یک مشاعره بمیرم

نه در امتداد خیابانی مجهول

و غرق در خون...

سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, 16:5نویسنده+حنان | |

اِیــــ بـــابــا!!

عاطیـــــــــ کوجایــــــ پَـــــس؟؟

مِـــــثَــلا مُــــ حـــالــُمــ خِـــرابــــ بودااااا!(لهجه شیرین نمیدونم کوجایـــ)

پَــــ تـــو کوجـــا غِــیــبت زَد؟؟؟

آرِه دیــــــگِهــــــ!!

تـــا مَــــنـــــ نَبـــــــ ــــــ ـــاشَـــمـــو نَـــزَنَــــم تــــو کَــلهــــ مـــوبــارَکِتــــــ نِـــــمــــیایـــ کـهـــ!!

 ــــــــــــــــ ــــــــــــــــ

 

نِــــیدونم چیــــ شُـــد اِمــــروز بَــــعـــــدِ ایـــــــــنــهَـــمِـــهــــــ وَقـــــــــت اومَـــدَمـــ بِـــنِـــویــسَــم...

خُــــدایـــــا...

میـــدونَــــم گُـــفتـــــهـــ بـــــودَمــــ دیـــــگــهــــ صِـــداتـــــ نِــــیکُـــنَـــم اَمـــا...

نَــــــــــــهــــ فِـــکــ نَکُـــــنـــ کـــهـــ بـــازَم مِـــثـِــ قَـــبلَآنـــا اومَـــــدَمــــ بـــاهـــاتـــ دَردُ دِلـ کُــنَمـــ

نَـــهــــ دیـــگـهـــــ دوسِـــــــتــــ نَــــدالَــــم...

اومَـــــدَمـــ بِــــهِتـــ بِـــگَــــم هــَـــر چــِقَـــدَمـــ اَذیــــَـــتَـــمـــ کُــنــیـــ کَـــمـــ نِـــمیــارَمــ!

مَـــنـــ دیـــگهــــ تَـــنـــهــــا نیــــسَـــمـــــ!

سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, 15:22نویسنده+حنان | |

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟

جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, 22:20نویسنده+حنان | |

وقتی که نیستی عشقم...


Love IconsLove Icons
وقتی تو نیستی

شادی کلام نامفهومی‌ست

و«دوستت می‌دارم» رازی‌ست
که در میان حنجره‌ام دق می‌کند

و من چگونه بی ‌تو نگیرد دل‌م
اینجا که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند.

Love IconsLove Icons

چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, 19:13نویسنده+حنان | |

تورا مانند گلها دوست دارم...

بخند ای عشق ای امید فردا

که من خندیدنت را دوست دارم

به باغ خاطرم هر روز وهر شب

تو را تنهای تنها دوست دارم

منم چون ماهی افتاده در شن

تو را مانند دریا دوست دارم

نگاهی کن به من ای عاشق دل

تو را مانند گلها دوست دارم

جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, 16:22نویسنده+حنان | |

خدااااااااااااااااااا


یک شبی را عاشقانه از هوس پاکم بکن

هر نگاهت موجی بر هر تخته سنگ پیکرم

پر تلاطم تر زپیشم غرق امواجم بکن

بی منت ازخاکم بکن

از هوس پاکم بکن

غرق امواجم بکن

می پسندم بازوانت را به دور شانه ام

اول کارم هنوز فکر سر انجامم بکن

با تو من در شب خیال دیگری دارم به سر

همچو شبگردی مرا ازخواب بیدارم بکن

بی منت ازخاکم بکن

از هوس پاکم بکن

غرق امواجم بکن

فکر سر انجامم بکن

ازخواب بیدارم بکن

بارها گفتم توبه...توبه ای خدا...

باز هم کردم گناه...

بارها بخشیدی مرا... ای خدا...

باز هم کردم گناه...

دوست دارم همچو پیچک برسراپای تو پیچم

بازامشب چون گل وحشی شدم رامم بکن

شبنمی شو بوسه بر گلبرگ اندامم بزن

بوسه بارانم بکن بی تاب بی تابم بکن

بخت و قسمت را بگو دستی به دست هم دهند

دست به دستم ده کنارسایه ات خوابم بکن

بی منت ازخاکم بکن

از هوس پاکم بکن

غرق امواجم بکن

فکر سر انجامم بکن

ازخواب بیدارم بکن

چون گل وحشی شدم رامم بکن

بی تاب بی تابم بکن

در کنار سایه ات خوابم بکن

رسم عجیبی است...

می کنیم گناه تا که یک روز کنیم توبه...

ای خدا...

تا کی...؟ کجا...؟ خواهیم رفت ما....

اه...ای خدای عزیزم

حقا که رحیمی بر گناهم...

 

پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, 15:19نویسنده+حنان | |

ایرانی!یالا!!

سازمان ملل متحد نظر سنجی بزرگی را در ارتباط با ثبت جهانی نوروز انجام داده است مبنی بر این که اگر یک میلیون نفر از ایران به سازمان ملل ایمیل بفرستند این روز به نام ایران ثبت خواهد شد اما اگر به اندازه کافی ایمل زده نشود این روز به نام افغانستان ثبت خواهد شد.از حق کشورتان دفاع کنید و نگذارید که نام ایران و ایرانی از جهان محو شود.نگذاریدکه بلایی که بر سر خلیج فارس ما آمد بر سر نوروز ما هم بیاید . ایرانی نیستید اگه اینو توی انجمن های دیگه نگید یا توی سایت و وبلاگتون درج نکنید.
در ضمن سایت مربوطه به روی افغانستان تیک زده
حواستان باشد به روی ایران تیک بزنید

http://noroozingooglecalendarafghanv...googlecalendar

پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, 22:23نویسنده+حنان | |

باز این لوکس بلاگ بازی دراورده!

باز این لوکس بلاگ قاط زده!

نصف مطالبم پاک شده!

اه!

حیف اون همه زحمت!

دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, 1:11نویسنده+حنان | |

من غرق مهربونیتم..!

دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, 1:10نویسنده+حنان | |

....

ای بابا نامردا چرا نظر نیذارین؟؟؟؟؟؟

یه انگیزه واسه ادامه دادن ایجاد کنین...

یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, 16:4نویسنده+حنان | |

کاش...

کاش وقتی اسمان بارانی است

از زلال چشمهایش تر شویم

وقته پاییز از هجوم دست باد

کاش مثل پونه ها پر پر شویم

کاش اشکی قلبمان را بشکند

با نگاه خسته ای ویران شویم

کاش وقتی شاپرک ها تشنه اند

ما به جای ابرها گریان شویم

کاش وقتی ارزویی می کنیم

از دل شفافمان هم رد شود

مرغ امین هم از ان جا بگذرد

حرف های قلبمان را بشنود

جمعه 11 آذر 1390برچسب:, 15:21نویسنده+حنان | |

ای اشک ها ببارید

ای اشکها ببارید

 

بر دل خسته تنهایم

شاید بارش شما

آبی باشد بر آتش درونم

و شاید هم

نمکی بر زخمهای کهنه

ای اشکها ببارید بر حال زارم

چون بعد از این کسی برای تنهایی من گریه نخواهد کرد

ببارید و هر آنچه هست و نیست را از بین ببرید

می خواهم از یاد ببرم هر آنچه هست در خاطرم

اما خوب می دانم که همه بر دلم حک شده و با هیچ سیلابی پاک نمی شود

کدامین شانه محرم اشکهایی است که در فراق تو ریخته می شوند؟؟


جمعه 11 آذر 1390برچسب:, 1:14نویسنده+حنان | |

تصاویر زیبا و عجیب از آرایش دخترونه!

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

 

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

تصاویر زیبا و البته بسیار عجیب از آرایش دخترانه

پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:, 22:8نویسنده+حنان | |

داستان خنده دار خیانت!!

صدای زنگ تلفن – دخترک گوشی رو بر میداره


سلام . کیه؟


سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!


نمیشه!


چرا؟


چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

 

سکوت


بابایی ما که عمو حسن نداریم!


چرا داریم. الآن پیش مامانه.


ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!


چشم بابا


چند دقیقه بعد


بابا جون گفتم.


خوب چی شد؟


هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه !!؟


خوب عمو حسن چی؟


عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونتو خوابیده!


استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم مگه شماره ****۰۹۱۷ نیست؟


نه!


ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم

چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, 22:37نویسنده+حنان | |

بگذار سر به سینه من...
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

 

آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

 

عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

 

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

 

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی

 

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

 

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح

 

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

 

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

 

چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, 22:28نویسنده+حنان | |


♀Ati♀